شباهت های بازیهای «گوست و سوشیما » و «گوست اف یوتی»
دنبالهای روحی، نه داستانی
استودیوی ساكر پانچ از روز اول گفته بود که بازی جدیدش، شبح یوتِی (Ghost of Yōtei)، هیچ ارتباط مستقیم داستانی با شبح تسوشیما (Ghost of Tsushima) ندارد.
به گفتهی کارگردان مشترک بازی، نِیت فاکس:
«یوتِی داستان خودش را دارد. برای درک آن لازم نیست تسوشیما را بازی کرده باشید. فقط در یک جهان مشترک جریان دارند.»
در واقع، دو بازی از نظر زمانی بیش از ۳۲۹ سال با هم فاصله دارند.
داستان گوست اف تسوشیما در سال ۱۲۷۴ میلادی رخ میدهد و ماجراهای گوست اف یوتِی در سال ۱۶۰۳ جریان دارد.
قهرمان قسمت اول، جین ساکای، مدتهاست که مرده، و قهرمان قسمت جدید، آتسو، قرنها پس از او زندگی میکند.
حتی مکان دو بازی نیز کاملاً از هم جداست:
جزیرهی تسوشیما در جنوب غربی ژاپن قرار دارد، اما کوه یوتِی و سرزمین اِزو، در شمالیترین نقطهی کشور هستند.
با این حال، هر دو بازی در یک دنیای مشترک اتفاق میافتند، پس طبیعی است که ردپای کوچکی از جین در داستان آتسو هم پیدا شود.
سندی از گذشته و سمِ ممنوعه
یکی از نخستین اشارهها به بازی تسوشیما در مرحلهای پیدا میشود که آتسو بهدنبال یکی از دشمنان اصلیاش، روباهی بهنام کیتسونه، میرود. در غاری متعلق به گروهی بهنام «نهدمِ روباه»، او برگههایی قدیمی پیدا میکند که دربارهی برنامهی ساخت زهری به نام شوکران گرگکُش (وُلفزبِین) نوشته شده است.
این همان زهری است که جین ساکای در تسوشیما استفاده میکرد؛ سمی که عمویش آن را ناپسند و غیرشرافتمندانه میدانست.
در آن نوشته آمده:
«صبر تو ارزشش را دارد. قرنها پیش، در جزیرهی تسوشیما حملهی مغولها متوقف شد. شوگون میگوید ساموراییها قهرمان بودند، اما ما حقیقت را میدانیم. تنها یک مرد بود که با استفاده از شوکران گرگکُش جلوی آنان را گرفت — نخستین شینوبی.»
آن «نخستین شینوبی» کسی نیست جز خود جین. جنگجوی ساموراییای که از قوانین خشک سنتی سرپیچی کرد و به روشهای پنهانی و غافلگیرکننده روی آورد، و همین جسارتش سرنوشت جزیره را تغییر داد.
آتسو پس از خواندن متن میگوید:
«میگوید او جلوی حملهی مغولها را گرفت!»
و همراهش پاسخ میدهد:
«افسانهایست که قرنها در بین شینوبیها دستبهدست شده.»

داستانِ شمشیری که در آن توفانی نهفته است
اما ارتباط بزرگتر با تسوشیما از طریق یک راوی در یوتِی دیده میشود. این راوی در بخشهای مختلف بازی داستانهایی برای آتسو تعریف میکند که گاه شروع مأموریتهای فرعی جذابی میشوند. یکی از آخرین داستانهای او دربارهی شمشیری به نام تیغهی توفان (Storm Blade) است؛ شمشیری افسانهای که «درونش نیروی یک طوفان بیپایان را دارد».
آتسو در جستوجوی این شمشیر به جنوب اِزو میرود، جایی نزدیک قلعهی ماتسوماِهه. آنجا نشان خانوادهی جین (نماد دو مثلث درون هم) روی دیوارها دیده میشود. روباهی خاکستری هم او را راهنمایی میکند—در حالیکه تا آن زمان، همهی روباههای بازی قرمز بودند.
در ادامه، آتسو شعر کوتاهی دربارهی «تنهایی و دلتنگی» پیدا میکند و وارد پناهگاه قدیمیای میشود به نام لانهی نخستین شینوبی. درون خانه پر است از وسایل زنگزده، یک کلاهخود گوزنی شبیه به زره خاندان ساکای، یک قلاب آهنی برای بالا رفتن، زینی که «صاحبش را در نبردهای بسیاری همراهی کرده»، و شمشیری که همان نماد دو مثلث روی آن حک شده است.
در خانهی مجاور، آتسو مدارکی سوخته از فرزندخواندگی خاندان شیمورا پیدا میکند، فلوتی قدیمی مانند فلوت جین، و خنجری با نام یونا حکشده روی آن؛ همان زنی که در تسوشیما کنار جین جنگید.
وقتی بخش پایانی مأموریت انجام میشود، راوی برمیگردد و داستان کامل را میگوید. گرچه نام جین را نمیبرد، اما آشکار است که منظورش اوست:
«ساموراییای تنها که با تیغهی توفان در برابر مغولها ایستاد، قوانین قدیمی را کنار گذاشت، و نخستین شینوبی شد. چون دیگر در جمع ساموراییها جایی نداشت، جزیره را ترک کرد تا در سکوت زندگیاش را در شمال ادامه دهد.»
آتسو و راوی در پایان حدس میزنند که جین، همان جنگجوی افسانهای، آخر عمرش را در سرزمین اِزو گذرانده باشد. این بخش، ادای احترام زیبایی به بازی نخست است و پاداشی دلنشین برای هواداران قدیمی.

اشارههایی به دیگر بازیهای ساكر پانچ
در گوشهوکنار یوتِی چند نکتهی جالب دیگر هم پنهان شده است.
آتسو میتواند زرههایی پیدا کند که به بازی قدیمیتر استودیو، دزد راکونی «اسلای کوپر»، اشاره دارند. حتی روی دیوار بعضی معبدها نقاشیهایی دیده میشود که شخصیتهای همین مجموعه را نشان میدهد.

در نزدیکی یکی از زیارتگاهها، نقاشی بزرگی هست که به بازی بدنام ۲ (InFamous 2) اشاره دارد؛ همانجایی که کول مکگراس برای نبرد با «هیولا» به شهر نو مارِه میرود.

در معبد دیگر، تصویری از دختری دیده میشود به نام فِچ اَبِگِیل واکِر، قهرمان بازی بدنام: فرزند اول (First Light)، که اسپینآفی از نسخهی دوم بود.
بهنظر میرسد چندین اشارهی دیگر هم در دنیای یوتِی پنهان شده که بازیکنان پس از انتشار کامل بازی باید آنها را پیدا کنند.
جمعبندی
«گوست اف یوتی» در ظاهر داستانی تازه دارد، اما سایهی جین ساکای هنوز بر فراز آن حس میشود. بازی با اشارههای کوچک و رازآلود، گذشته را بهشیوهای لطیف زنده میکند: نه از طریق بازگشت آشکار قهرمان قدیمی، بلکه با ردپایی محو در غبار زمان.


